Navux
2005-10-27
2005-10-11
خانهدار
بعضی وقتها آدم یه مردهایی رو میبینه که از مرد بود خودش خجالت میکشه! دیشب توی تاکس یکی از همینها رودیدم، البته تاکسی دیشب کلی چیز دیدنی دیگه هم دشت! مثلا یه رانندهی نئشه که بعد از سوار شدن از بو حشیش فهمیدم یکی از مسافرین محترم کمی حشیش مصرف کردند، بعد ازکمی بررسی و دقت فهمیدم آقای راننده هستند که چت کردن، از منریهتا میدون ولیعصر نفهمیدم چطور رسیدم، اما وقتی زنده از اشین اومدم پایین دیگه حتی نمیتونستم راه برم، مرتیکه با پیکان ۶۰حداکثر ۶۱ بدون لنت ترمز درست حسابی یه حوضچهای هم گذاشتهبود پشتصندلیها که بهش میگفتند ساب ووفر!! صداشم گذاشته بود آخرش، جدا خدا رحم کرد بهمون تو میدون تیر یاد داده بودند توی این شرایط بحرانی پر صروصدا برای این که گوش کر نشه فوت کنیم، انصافا چند بار به دردم خورده! گذشته از سرعت بالا و صدای زیاد پخش ماشین خوب راننده هم چت تشریف داشتند، گور بابای ترن هوایی و....یادم نیست توی راه با چند تا تاکسی و شخصی دیگه دعواش شد و چقدر فش خواهر و مادر به این رانندههایبیچاره داد که همه درست میرفتند! بگذریم یه بنده خدای ابلهی هم توی ماشین بود که منم باهاش دعوام گرفت! میگن آدم رو جو نگیره!
لپ قضیه اینه که از مردهایی که فکر میکنندبعد ازدواج یه کلفت توی خونشون دارند یا زن گرفتند که کارهای خونه رو بکنه و بشوره و بپزه و همه چیز رو آماده کنه برای ورود آقای خونه حالم بهم میخوره، بدبخت زن چه گناهی کرده؟! البته این تقصیر زنهای مملکتمون هم هست، چون یلیهاشون این تصور رو دارند و این باعث قوت قضیه میشه تا جایی که به این کار به عنوان شغلشون نگاه میکنند، توی فرمهای مختلف شغلشون رو خانهداری مینویسند! این یعنی قبول همهی این مسائل، یعنی قبول کرده که مرد اون رو استخدام کرده تا کارهای خونه رو انجام بده و به قول خودشون شب که مرد اومد خونه چایی تازه دم و ... از طرفی با قبول این موضوع که زن باید کاهای خونه رو انجام بده، کار خونه انجام دادن رو به زن نسبت میدن و میگن مرد نباید همچین کارهایی بکنه! چون مرد باید کارهای سنگین بیرون خونه رو بکنه، البته این نه نشون مرد بودن طرفه بلکه نشان از حمال بودن طرفه! چون دوست داره کارهای سنگین بیرون رو که به قول خودش مردنه هست انجام بده!! خوب زن بیچاره با این که وظیفش نیست که کارهای خونه رو بکنه، برای راحتتر بودن زندگی و با نظم بودنش یه لطفی کرده و قبول کرده که کارها رو تقسیم کنند واون توی کارهای خونه کمککنه و مرد هم با خیال راحت به کارهای بیرون برسه، خوب حالا اگر مرد هم توی کارهای خونه به زنش کمک کنه مرد بودن خودش رو نشون داده، فهمونده که آدم با شعوری هست و زنش رو دوست داره، اما خوب چه کنم که هنوز خیلی از مردهای جامعه افکار احمقانهی جاهلی قبل انقلاب رو دارند و هنوز خیلی جاای ایرانمون دعوا و زدن و چاقو کشی و لات بازی نشونهی مرد بودن هست، خوب از این ابلهها چه انتظاری میشه داشت؟!
دفعهی بعد قراره با دو تاشخصیت جالب آشناتون کمن، «نیما و داوود»
روپوش مدارس
راستش ۴-۵ روزی مرخصی اضطراری گرفتم، دیشب داشتم از یه جایی رد میشدم دیدم نوشته «روپوش دارس به قیمت تولیدی ...» یاد مدرسه و دورهی ابتدایی افتادم، روپوش و کلا لباس یونیفورم تو مدارس چیز خیلی خوبی هست مخصوصا مدارس پایین شهر، بچهها یه روپوش سرمهای یا گاهی رنگهای مذخرفی مثل خاکستری میپوشند و تمام، این باعث میشه همه یک شکل باشن و کسی نگران پوشیدن لباس نباشه، چرا که خیلی جاهای فقیرنشن شهر بچهها لباسهای تمیز و حسابی برای پوشیدن ندارند و این باعث میشه توی مدرسه و کلاس خجالت بکشند، اما وقتی روپوش تنشون میکنند، زیرش هر چیزی میتونند بپوشند و روپوش باعث میشه کسی از لباسشون با خبر نشه، البته خاصیت دیگهی روپوش اینه که باعث می شه چشم به هم چشمی و رقابت سر مد توی مدرسهها نباشه و این خودش خیلی کمک هست برای این که بچهها تمرکز روی درس داشته باشند. به هر حال اینها خوبیهاش بود ولی ازبدیهاشم اینه که روپوشهای مدرسه همیشه رنگهای تیره بوده، چیه باباخاکستری، سرمهای ... یا این که همیشه به قدری گله گشاد هست که وقتی بچه میپوشه خیلی زشت میشه، البته مشکل دیگهای که تازگیها رو شده گرونی روپوش ست، البته یه روپوش اگر برای چند سال استفاده بشه قیمتش به هیچ تومن میرسه اما از اون جایی که مدیر فلان مدرسه با فلان خیاط یا فروشگاه آشناست هر سال رنگ روپوش رو عوض میکنه و به شما یه کارت خرید روپوش میده که اگر از فلان مغازه بخری چند درصدی تخفیف میگیری، تعداد کمی از افراد هم که از همه جا بی خبرند میگن عجب مدرسهی خوبی برامون کوپن تخفیف هم جور کرده، غافل از این که فروشگاه یا خیاط یه پورسانتی به خود این مدرسه میده تا هر سال رنگ روپوش عوض کنه!! ...